درکِ فلسفهای خاص، با شناختِ تصویرِ آن بسیار آسان و روان میشود. این دیالکتیکِ فلسفه و اسطوره (بندهش) و یا دیالکتیکِ خرد و خیال، (به مقاله گامى از اسطوره بـسـوى فـلـسـفـه « ديالكتيكِ خيال و خرد » از کتابِ خردِ شاد مراجعه کنید)، است که ما را در کورمالیهایمان مدد میرساند. بر همین اساس من هم تصویری ساده از زندگی (جان) ترسیم میکنم تا به اهمیتِ موضوعِ جان در فرهنگِ ایران اشاره کرده باشم.
چگونگی فرگشتِ حیات در زمین نمونه ی روشنگری است. در رشد و سبز شدنِ یک دانه، چند اصلِ ساده نهفته است. نخست آنکه اصلِ رویش در خودِ دانه نهفته است (خدا). این اصل باید در هر دانهای نهفته باشد، در غیرِ این صورت آن دانه عقیم خواهد بود، لم یلد و لم یولد ! دویّم آنکه سبز شدن ِ دانه رویشی است و نه آنی، کن فیکونی نیست ! سوم آنکه دانه زمینی است و برایِ رشد، رو به نیرویی فرا دانهای ندارد (سکولاریسم). از این دیدگاه دانه دارایِ بزرگترین اندازه است، جان (زندگی = دانه) اکبر بجایِ الله اکبر، مینشیند. چهارم این است که رشدِ دانه در دلِ خاک (تاریکی) و در شرایطِ مناسب آغاز میگردد (کورمالی).
اگر من و شما اینجا هستیم، این به پشتوانه انجام و تکرارِ این فرایند در طیِ سالیانِ دراز بوده است (فرگشت (تکامل) ِ حیات در زمین). و اگر قرار بر آن داریم که بمانیم، به آنچه باید بکوشیم، همین حفاظت و پرورشِ دانه (جان) است. از این رو است که قتلِ نفس با اینگونه مجازات هایِ سخت (درست یا نادرست ؟) همراه است.
روندِ تاریخِ بشر نشان میدهد که دستگاههایِ قدرتِ سیاسی و مذهبی هر یک بگونهای کوشیده اند تا یک و یا چند پایه از اصولِ دانه (تخم) را سست و مسخ سازند، تا جایِ پایِ مناسبی برای بهره کشی از جانها به سودِ خود بیابند. البته این موضوع خارج از گفتارِ این نوشته است.
حال اگر بپذیریم که جان مقدس (گزند ناپذیر) است (شرط لازم برایِ ماندنِ همه = مهر و پیوند) و باید در رشد و پرورشِ جانها کوشید، آنگاه این مسئله پیش خواهد آمد که با آنکه چنین نمیکند، یعنی به جان آزار میرساند، چه باید کرد ؟
این یکی از بزرگترین مسائلی است که فرهنگِ ایران به کشف آن دست یافته است. چنان که شاهنامه (نامه مردمِ ایران) نیز با نامِ خدایِ جان آغاز میشود.
صورتِ فلسفیِ مسئله جان را چنین میتوان طرح کرد:
چگونه میشود از آزارِ جانها توسطِ کسی که جان را آزار میدهد جلوگیری کرد، بدونِ آنکه به جانِ او آزار رساند؟ در اینجا راهِ حلی که ارائه میشود، همیشه میبایست در چهار چوبه اصلِ قداستِ جان باشد.
ناگفته پیداست که این مسئله به جهانِ عصرِ حجر بر نمیگردد، بلکه مسئلهای کاملا تازه و به روز است، و بشر هنوز درگیرِ یافتنِ راهِ حلی برای آن است. فرهنگِ ایران (و نه تاریخِ ایران) چندین هزار سال است که سرگرمِ یافتنِ روشهایی برای برقراریِ اصلِ قداستِ جان و حلِ مسئله جان است. این نیز چون روز روشن است، زیرا، قدیمیترین فرهنگِ جهان از اتفاق پیشترین تاخت و تازها و جان آزاریها را نیز به خود دیده است.
ادامه دارد …
نوشتههایِ مرتبط:
بازتاب: عاشورای ِسیمرغی را به «حسین»، نسبت داده اند ! | کورمالی
بازتاب: « شهید و خیالش » | کورمالی
بازتاب: « جهان در آغاز به انسان آفرین گفت » | کورمالی
بازتاب: مسئله جان (۱) – « تفکر ایرانی را نمیتوان از سوگ ، جدا ساخت » | کورمالی
بازتاب: « کسانیکه به تماشای مجازات میروند » | کورمالی
بازتاب: « احتیاج به مردم معصوم » | کورمالی
بازتاب: « چیز و قدرت » | کورمالی
بازتاب: « چرا ایران ، ملت برگزیده است ؟ » … « ایرانی شدن ، کار بسیار مشکلی است. ایرانی شدن ، کار خطرناکیست. » | کورمالی
بازتاب: دریغ است ایران که ویران شود | کورمالی