در شکمِ روحانیون (!)، قدیسین (!)، علما (!) و رسولان (!)، هم باد، می‌پیچد !


گلاب برویِ  همه !

داستان از آنجا آغاز می‌‌شود که عدّه‌ای می‌‌خواهند خود را از مردم ببرّند، بکنند، و جدا کنند. چرا؟ چون می‌‌خواهند بگویند ما برتر هستیم. ما تافته‌ای جدا بافته از مردمِ  معمولی (عوام) هستیم، و دامانِ  ما پاک تر از بقیه و خونمان رنگین‌تر از دیگران است. از این رو چیزهایی‌ برایِ  خود اختراع می‌‌کنند تا خود را از این زندگی‌ِ  زمینی‌ مجزا کنند ! می‌‌گویند ما روحانی هستیم، عالم هستیم، قدّیس هستیم، و آخرین و با نفوذ‌ترین آن اینکه می‌‌گویند ما رسول هستیم !

دلم برایتان بگوید که همه و همه اینها چون به واقعیتِ  زندگیشان بنگرید، زمینی‌ِ  زمینی‌ هستند. میخورند، می‌‌آشامند، و م ی ر ی ن‌‌ ن‌‌ د !

چه چیز در زمینی‌ بودن هست که اینها با اینگونه جعلیات می‌‌خواهند خود را جداکرده و دیگران (عوام) را وادار کنند تا آن داشته زمینی‌ِ  خود را به این آقایان بدهند؟ این داشته زمینی‌ ، بر اساسِ  کشفیاتِ  فرهنگِ  ایران، همانا جان و مال ِ انسان‌ها (عوام) بوده و هست. آنها می‌‌خواهند که عوام کار کنند و حاصلِ  دست رنجِ  خود را به ثمنِ  بخسِ  آخرت به این مفتخور‌ها بدهند، و هر زمان و هر جای که اینان خود را در خطر دیدند، عوام آماده باشند تا جانِ  خود را فدا کنند.

این یعنی که، تنها چیزِ  زمینی‌ِ  مقّدسی که کاسهٔ و کوزه این بساطِ  کلاشی را بر هم می‌‌زند، همان قداست و پاسداریِ  از جان و خردِ  بر آمده از آن است و نه‌ هیچ تقدّسِ  دیگر.

این است که روحانیون، قدیسین، علما و رسولان را زمینگیر می‌‌کند و خلعِ  سلاح می‌‌نماید.

پس تنها باید بر جان و خرد درود فرستاد و نه‌ هیچ چیزِ  دیگر.

نوشته‌هایِ مرتبط:

یک دیدگاه برای ”در شکمِ روحانیون (!)، قدیسین (!)، علما (!) و رسولان (!)، هم باد، می‌پیچد !

  1. بازتاب: « چرا دزدان ، معابد میسازند ؟ » | کورمالی

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s