نوروز ؛ روزی است که همه مرتکب گناه می شوند چون همه به معراج می روند. همین گناه برای ایرانی مانند زندگی و پرورش و فرهنگ است. چیزی که فرهنگ است ؛ گناه شده است. رفتن به آسمان گناه شده است. همین گناه مظهر جشن گرفتن ایرانی ست. ایرانی در نوروز سوگند می خورد که این گناهان را دوست دارد و اینها اصلا برای او گناه نیست بلکه نشان هویت و من ِ اوست. این (( من )) برای ایرانی ارزش داشت چون خرد انسان از همین من می روید. من یعنی تخم یعنی بذر یعنی خود. این همان من است که روزی صد بار می گوییم . آری ؛ من گفتن برای ایرانی ناگهان گناه شد ولی ایرانی این من را فراموش نکرد. بلکه همیشه سالروز این من و این پرواز من به آسمان را جشن می گیرد که همان جشن نوروز است.
شاهنامه ی فردوسی در آمیخته با…
بازدید از نوشته اصلی 646 واژه دیگر