خشم یک ناهماهنگی بزرگ است. انسان در خودش هماهنگ نیست برای همین خشمگین می شود . انسان خودش نمی تواند بیاندیشد پس حشمگین می شود . انسان به جان خود دسترسی ندارد و نمی تواند به نیروی اندیشه نیک خود دست رسی داشته باشد برای همین خشمگین و زشت می شود. انسان اجازه می دهد که چیزی که جان و زندگی او را آزار می دهد به خود نزدیک کند برای همین خشمگین می شود . خشم در چهره های اذیت و آزار همیشه از خود و از دروغ به
خود آغاز می شود و بعد ادامه پیدا می کند و متحول می شود به دروغ و آزار در سطح اجتماع و از آنجا شروع می شود به فریب و آزار جانی و مالی در سطح کشور . اینها چهره های خشم است که متحول شده است.
من برای ایران هنوز گریه نمی کنم. گریه بزرگ وقتی است که این…
بازدید از نوشته اصلی 48 واژه دیگر