« سکولاریسم اینست که: سرمایه ملت ایران، « غنیمت = انفال » نیست، ونباید « خرج دوام وترویج شریعت اسلام » گردد، بلکه بایددر« تضمین نیرومندی ورفاه ملت ایران »، سرمایه گذاری شود. خمس وزکات واوقاف نیز، سرمایه ملت ایران محسوب میشوند. »
سر سختی، پافشاری و پایداریِ مصدق، موجبِ بیداریِ ایرانیان شد، و با ملی کردنِ صنعتِ نفتِ کشور، با وجودِ همه کارشکنیهایِ داخلی (آخوند ها) و خارجی (امپریالیسم)، دستِ نیروهایِ خارجی را از ثروت و سرمایه ایرانیان دور کرد. آن نیرو و خواستِ مردمِ ایران در بدست کرفتنِ سرنوشتِ خویش که با انقلابِ مشروطه جانی دوباره گرفته بود موجبِ سرکشیِ مردم و حمایت از مصدق شد. مجلسِ شورایِ ملی که در بطنِ انقلابِ مشروطه قرار داشت، مکانیسمی فراهم کرد تا اراده مردم، به صورتِ یک نیرویِ تعیین کننده و کارا در آمده و برایِ چند صباحی، فرصتِ سخن گفتن و اثرگذاری بیابد.
مجلسِ شورایِ ملی محلی است برایِ هم اندیشیِ مردمِ ایران. یک مجلسِ آزاد ، مستقل، کار آمد و شجاع، تنها ابزارِ مردمِ ایران برایِ کوتاه کردنِ دستِ امپریالیسمِ داخلی و خارجی، از ثروتهایِ ملیِ ایرانیان است.
در اینجا منظور از امپریالیسمِ داخلی، نهاد ها، سازمان ها، نیروهایی هستند که به موازاتِ مجلس عمل میکنند، بدونِ اینکه شفافیتی در کارشان باشد و یا به مردم پاسخگو باشند.
آخوندها، با براه انداختنِ موقوفات و وجوهات و … با وعده بهشت، بدونِ کمترین مشکلی، درحالِ انباشتِ مافیاییِ ثروت برایِ خود و دستگاهِ عریض و طویلِ روحانیت (!) هستند. و همچون زالو به جانِ اقتصادِ ایران افتاده اند. اینان را براستی باید در زمره امپریالیسمِ داخلیِ ایران دانست. بدونِ قانون و کنترل برایِ خود بیزینس راه انداخته و در صرفِ این سرمایهها نیز ذرهای شفافیت ندارند.
به نظرِ من کاری کارستان تر از ملی کردنِ صنعتِ نفت باید صورت بگیرد ، تا این سرمایههایِ مردمِ ایران را از چنگِ این کفتارها و لاشخورها خارج سازد و تحتِ نظارتِ مردمِ ایران قرار دهد.
ما به ملی کردنِ موقوفات، خیریه، وجوهات، … بیشتر نیاز داریم تا ملی کردنِ صنعتِ نفت.
کلیه وجوهاتِ دینیِ اسلامی باید ملی شوند، و تصمیم گیری در خصوصِ آن به یک مجلسِ ملیِ واقعی سپرده شود. تا با اینکار این ثروتِ مردمِ ایران در راهِ گسترشِ فرهنگ و رفع درد و رنجِ مردم بکار برده شوند. نه اینکه صرفِ گسترشِ ضّدِ دینِ اسلام و دستگاهِ مافیاییِ آخوندی شود.
امید که مردمِ ایران نیز به سرشت پلیدِ آخوندها پی ببرند و دست از معامله بهشت بردارند.
نوشتههایِ مرتبط:
- « جائی در سراسر زمین [همه جهان] نیست که بتوان بدون مواخذه ، کشت و چاپید و غارت کرد و غنیمت را ( عادلانه! ) میان خودیها تقسیم کرد . »
- استراتژیِ ایرانی
- اسارتِ همیشگی و هنوزه اساطیر و نقش اندیشیِ مردمِ ایران
- الله، بازیگر اصلی – فیروز نجومی
- اینها این همه نیست (حافظ) … ! – (۱) دکترهایِ خارج از مبحث ! و آیت اللهها یِ خارج !
- ما تقسیم بندی به نام جهان تاریکی و روشنی نداریم !
- کورمالی کردن در تاریکی (۳) – «آگاهی نیمروزی» ؟ در برابر «کورمالی در سحر و سپیده دم و پگاه و بامداد و نیمروز و غروب و سرشب و نیمه شب و خوابگاه» ؟
- دام حقیقت !
- این مهم نیست که حرفهای خوب بزنند، این مهمست که آیا میتوان به آنهائی که حرف خوب میزنند، اعتمادکرد یانه ! – ما را پاک مچلِ خودشان کرده اند با این اخبارشان !
- هیچیک از نوشتههایِ سیمرغِ گسترده پر نبایستی دستمایهای برایِ کینه توزی و دشمنی با دیگر فرهنگها قرار گیرند
- پیوندِ ناگسستنی و هیاهو بر انگیزِ آخوندها ( = روحانیون ؟!) و لات ها، چقوکشان و قلدرها !
- مردمِ مصر اسیرِ افکارِ خود خواهد شد !
- در ۲۰۰ سالِ گذشته، آخوندها همواره در رختخوابِ ایرانیان حضور بهم رسانده اند !
- آزادی، فقط از راه جنگ ملت با آخوند، بدست می آید
- در شکمِ روحانیون (!)، قدیسین (!)، علما (!) و رسولان (!)، هم باد، میپیچد !
- رهبران جبهه ملی، مانند شاهی ها، همه «پراگماتیستهای تهی از فلسفه فرهنگ ایران» بودند [و هستند]
- چرا ما برای هزاران نفری از بزرگمردان که «برای شک کردن به اسلام»، شهید شده اند و می شوند، سوگیادی برپا نمی کنیم؟
- وظیفه ما این است که به زرنگ ها تلنگر بزنیم که دوباره پهلوان شوند
- سلب مرجعیت ازگذشته
- ای مردمِ ایران … ! خود را به دستِ خود به هلاکت نیافکنید !
- مارکس، اسلام و تقسیم مال چپاول شده
- اآخوندها، روشنفکران، اصطلاحات مدرن و اسلامهای راستین
- در کشور دروغها و فریبها زندگی جهنم است
- پاسخ به آرزویی دور امید به پرسشی نزدیک دارد (۱) – جمهوریِ ایرانی یا اسلامی ؟
- دشمن کیست؟
- این یک «انقلاب» نبود، بلکه «قادسیه دوم» بود
- مساله احترام به عقایدِ اسلامیِ آخوندها
- قاعده بازی را باید عوض کرد
- بازی باید بهم بخورد
- مسئله
با درود به سیمرغ گرامی
البته، مالیات مذهبی بهتر است یعنی هزینه دین و مذهب از مبلغی که نهاد دینی/مذهبی می گیرد تامین شود و فرد متدین بجای کسب درامد مستقیم از دین و مذهب(یعنی فتاوی که به نفع یک کسب و کار است)ناگزیر به پرداخت مالیات مشخص منظمی باشد مثلا» خمس و زکات(علاوه بر مالیات کسوری)به این ترتیب تعداد واقعی متدینین مشخص می شود . در مورد اوقاف هم اسناد مساله دار عرفی/شرعی دارند نه اسناد قانونی بنابراین باز پس گیری اموال مردم از دست اینها آسان است یا مصاده املاک وقفی بابت برداشت های غیرقانونی که در این مدت از خزانه داشته اند یا بابت مصادره اموال و املاک مخالفان سیاسی … به این ترتیب بدون درگیری، اصلاح بزرگی خواهد شد.
بهر حال توجه داشته باشید وقتی اعلام می شود مردم به صندوق ها ریخته اند یا صرف طلای ضریح کرده اند مردم یعنی بازاریانی که متصل به این حکومت هستند و گرنه مبلغ نذورات مردم کوچه و بازار با اقتصاد ضعیفشان، نمی تواند مبلغ قابل توجهی باشد.
لایکلایک
یکنفرِ گرامی ، با درود بسیار بر شما،
اینکه شما چگونگیِ انجامِ این کار را پیشنهاد دادید، خوب است
اما در ابتدا میبایست این امر به یک مساله ملی در ذهنِ همه تبدیل شود، از جمله روشنفکرانِ ایران،
و مردم،
پس از آن چگونگیِ رسیدگی به این اموال میتواند با حضورِ کارشناسانِ این امر در یک مجلسِ ملی و مردمی
صورت پذیرد، آنگاه است که پیشنهادِ شما هم کمک میکند. 🙂
لایکلایک
بازتاب: « چرا دزدان ، معابد میسازند ؟ » | کورمالی