« هر ملتی موقعی مستقل میشود که بتواند حداقل یک متفکرِ مستقل در خود پدید بیاورد. و ملتی که نتواند [حداقل] یک متفکر مستقل هم در خود پدید آورد، هیچگاه به استقلال نخواهد رسید. »
منبع:
– منوچهر جمالی، از همه و از هیچ ، برگِ ۹۹، شرکتِ انتشاراتِ پارس، آمریکا، ۱۹۸۴، برگرفته از وبگاهِ فرهنگشهر، بخشِ کتابها.
نوشتههایِ مرتبط:
- « نفرت از قدرت »
- « سؤالی که حکومت را متزلزل میسازد »
- « خود را به مسائل مالیدن » [!]
- یکی آزمایش کن از روزگار
- اسارتِ همیشگی و هنوزه اساطیر و نقش اندیشیِ مردمِ ایران
- وظیفه ما این است که به زرنگ ها تلنگر بزنیم که دوباره پهلوان شوند
- سلب مرجعیت ازگذشته
- کار فلسفه، زایانیدن حقیقت از مردمست، نه آموختن حقیقت به مردم و تحمیل حقیقت خود به مردم
- انسان باید در زندگی پهلوان باشد
- ما به رفتاری پهلوانانه نیاز داریم
- باززائی ایرانی
- فلسفه ایرانی
بازتاب: شرم (۲) – هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق | کورمالی
بازتاب: شرم (۳) – « شرم بردن از تابعیت » | کورمالی
بازتاب: سرنوشت تیتر دکترا در ایران | کورمالی
بازتاب: « دکارت و کانت و هگل ایرانی » | کورمالی
بازتاب: « آنچه ماندنیست ، استخوان است » | کورمالی
بازتاب: « دریافت داستانی ملّی » | کورمالی
بازتاب: دریغ است ایران که ویران شود | کورمالی