کورمالی کردن در تاریکی (۵) – « تجربه فریب خوردگی از یک خیالِ برانگیزنده ، ارزشمندتر از برخورد مستقیم با حقیقت است »


« سخن پایان که در آغاز آمده است [ – (۱) ] »

[از کتاب : قهقهه برقها – بوسه اهریمن]

« من پس از پایان دادن جستجوها و اندیشیدنها و آزمایشها و تصحیحات و پیراستن افکارم از اشتباهات و لغزشها ، آنها را نمی‌‌نویسم. من در حین جستجو کردن ، در حین کورمالی کردن ، در حین اندیشیدن ، در حین آزمودن ، مینویسم ، و در ادامه جستجو و کورمالی و آزمودن ، آنها را در پیش نظر خواننده تصحیح می‌کنم. نه‌ آنکه فکری را که در پیش کرده‌ام و ننوشته‌ام (یا چاپ نکرده ام) ، تصحیح کنم و خواننده ، « فکر تصحیح شده » را در کتابم در پیش چشم خود بیابد. بلکه هر فکری را که در پیش نوشته‌ام ، تصحیح نمی‌‌کنم ، و همانسان دست ناخورده باقی‌ می‌گذارم ، ولی‌ در آزمایش تازه‌ای که از آن فکر می‌کنم ، آنرا تصحیح می‌کنم. فکری که در آغاز می‌‌آید ، همانسان که بوده است بجای میماند. « فکر تصحیح شده » ، بجای فکر اول نمی‌نشیند. چه بسا تفکرات یک انسان در سراسر عمر ، آزمایش‌های مکرر برای تصحیح کردن یک فکر است.

این تجربه ناگهانی غلط بودن فکر پیشین ، این تجربه آنی‌ تنگ بودن فکر پیشین ، این تجربه فریب خوردگی از یک خیالِ برانگیزنده ، این گمراه شدن در پی‌ کردن یک نشان ، ارزشمندتر از برخورد مستقیم با حقیقت است.

انسان ، یک تجربه را میتواند در هزار عبارت بندی یا فکر غلط بگوید و همه این افکار ، با وجود غلط بودنشان ، با وجود دور افتادگیشان ، با وجود مسخ کنندگی آن تجربه در خودشان ، بدان میارزند که نوشته و گفته بشوند.

من در کتابهایم ، در پی‌ آن نمی‌روم که « نظر خود را درباره یک موضوع » ، پس از تجزیه و تحلیل و مطالعه کافی‌ ، بنویسم. ما با چنین روشی‌ ، « تجربه اندیشیدن زنده متفکر » را در نمی‌یابیم. ما « محصول نهائی تفکراتِ » او را در کتابش پیش خود می‌‌یابیم. »

منبع :

منوچهر جمالی ، بخشی از کتاب : قهقهه برقها – بوسه اهریمن ، انتشارات کورمالی ، لندن ، ۱۶ ژانویه ۱۹۹۲ اسپانیا. برگ ۷ از این کتاب را ببینید. برگرفته از وبگاه فرهنگشهر ، بخش کتابها.

نوشته‌هایِ مرتبط:

یک دیدگاه برای ”کورمالی کردن در تاریکی (۵) – « تجربه فریب خوردگی از یک خیالِ برانگیزنده ، ارزشمندتر از برخورد مستقیم با حقیقت است »

    • اینکه یک اثر منسجم باشه، نشانِ پختگی است.
      اما روندِ انسجام بخشی به یک اثر هم بسیار برای خواننده آموزنده است.
      حتا بررسی دوباره روندِ انسجام بخشی به یک اثر میتونه برایِ آفریننده اثر هم دوباره منبع الهام‌های بیشتری باشه.

      این‌طور نیست ؟

      لایک

  1. این یک رویکرد کاملا» منطقی است. در واقع، اندیشه جدید درست تر از اندیشه پیشین است همانطور که اندیشه پیشین درست تر از اندیشه ماقبل است. این انباشت تجربه و یادگیری و تداوم ثبت مرحله به مرحله آنها است که پایه دانش را می سازد نه تفکریا نتیجه نهایی. یکی از مسایلی که در یادگیری مهم است تاریخچه آن علم است که به تعمیق دانسته ها و حک کامل آن در ذهن می انجامد مثلا» اینکه از کجا و با چه فرضیات و خطاهایی به دانستن آنچه که امروز درباره یک موضوع می دانیم رسیده ایم. بهمین دلیل فیلم های مستند تاریخچه اختراعات و ابداعات این قدر طرفدار دارد.

    لایک

    • کششِ جستجو از کششِ رسیدن به نتیجه نیرومندتر است.

      چه بسا که به نتیجه برسیم اما پس از اندیشه بیشتر و زحمتِ زیاد دریابیم که نتیجه آن نیست که میخواستیم باشد و زوایایِ دیگری هست که ما ندیده ایم.

      لایک

  2. بازتاب: « خدائی که دیو ساخته میشود » | کورمالی

  3. بازتاب: « دکارت و کانت و هگل ایرانی » | کورمالی

  4. بازتاب: « آنچه ماندنیست ، استخوان است » | کورمالی

  5. بازتاب: « هنرِ بهتر دیدن و هنرِ نادیده گرفتن » | کورمالی

  6. بازتاب: « زندگی‌ در یک دستگاه فکری نمی‌گنجد » | کورمالی

  7. بازتاب: « سوء استفاده از مفهوم تضاد » | کورمالی

  8. بازتاب: « جشنِ زادروز عیسی، جشنِ پیدایشِ جمشید بوده است » – ریشه جشنِ یلدا | کورمالی

  9. بازتاب: « مدرنیسم بر ضد اصالت – رابطه مفاهیم مُد و مُدرن با تصویر ماه ، در فرهنگ ایران – آنکه ایرانیست ، ملّی نیست » | کورمالی

  10. بازتاب: آنچه الله هم در قرآن جا انداخته | کورمالی

  11. بازتاب: دریغ است ایران که ویران شود | کورمالی

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s