« تصویر فلزات را در دین میتراس به کلی تغییر دادند ، و فلز را نماد قدرت (بریدن) کردند ، و به خود میتراس نسبت دادند که با کارد (چاقو) و آتش سوزان از سنگ خارا زاده میشود. البته خواره و خارا به معنای زن و ماه است. او با کارد است که گاو ایودات را میکشد ، و با همین کشتن ، جهان را میآفریند. کشتن و بریدن حلق [= خلق ؟] و خَلق کردن و شَقّ کردن و خَرق کردن ، اصل جهان آفرینی و اجتماع آفرینی است. [!] میترا نه تنها با چاقو یا کارد ، شاهرگ جانان (گاو ایودات) را چاک میکند ، بلکه با شیر که نماد درندگیست ، به شکار میرود. شیر در اصل ، « شَر » بوده است که به معنای پاره کردن و دَریدنست. به همین علت نیز شیرِ شَرزه میگویند. این شیر ، شیریست که زه را میدرد و پاره میکند. این شیر ، نماد مهر نیست. شر را شیر خواندن ، از همان مقولهٔ « میترا ساختن از میتراس » هست. شیر درنده که نماد میتراس هست ، قیافه « شیر مادری » را میگیرد که نماد مهر است. این همان چهره رحیم دادن به اصل غضب است. ولی واژه « شکار کردن = شکردن » و چاقو از همان ریشه چاک کردن شکافته شدهاند. چَک که همان چاک باشد ، تبدیل به شَکّ شده است که در عربی معنای چاک زدن را دارد و « شک کردن فلسفی » نیز از همین مفهوم « چاک کردن » میآید. نخستین شک کردن ، شک دکارتی نبوده است ، بلکه چک = شک = شق کردن میترائی بوده است که اصل جان و زندگی را چاک میکند. از همین واژه چک ، « چقو = چاقو » نیز برخاسته است که در دست میتراست. افزوده بر این ، « شق » معرب « چک » است. و به همین علت الله ، مرتباً در قرآن شق القمر یا شق سموات و ارض را میکند. خلق کردن الله ، شق کردن ، چاک زدن و شکار کردن و شک کردنست. از اینجا میتوان بخوبی رابطه چاقو کشی و چاقو کشان را با الله ، شناخت که کارش شق کردن بود. انشقاق آسمانها و زمین ، با همین چاقوکشان در اجتماعات ممکن بوده است. با آمدن اسلام هر آخوندی ، حلقه چاقوکشان خود را برای امر به معروف و نهی از منکر داشته است و دارد و خواهد داشت. خدائی که شق میکند ، با چاقو ، چاک میدهد ، و خودش نخستین چاقوکش است که سرمشق همه چاقوکشان میگردد. این صفت بنیادی الله است. خلق کردن را چاقوکشی میداند.
باید کشت و برید ، تا نظم را در اجتماع برقرار ساخت. حکومت ، سازمان چاقوکشانست. ولی برای هر خنجر و دشنهای ، یک غلاف مخملی میسازند. الهیات (اسلامهای راستین) سازنده همین غلافهای زیبای مخملی هستند. با پیدایش میتراس ، آهن و فلز بطور کلی ، فقط در راستای ابزار جنگی فهمیده میشود. من در مقاله مفصلی این موضوع « فلز » را بررسی کرده ام. در اینجا نگاهی کوتاه به موضوع انداخته میشود ، تا این « تحول مفهوم فلز » در رابطه با مسئله « خرد و اندیشیدن » چشمگیر گردد. خردی که چاک میدهد و « به شکار » میرود و مانند هر شکارچی « اهل شگرد » است و هر جائی دامی مینهاد و مکر میکند و چنگ وارونه میزند ، با همین مفهوم فلز در میترائی کار دارد. مکر که شگرد باشد با چاک کردن کار دارد. مفهوم فلز در فرهنگ سیمرغی ، بکلی تفاوت با این تصویر فلز داشته است. تصویر فلز در فرهنگ سیمرغی ، با تصویر فلز در میترائی ، با تصویر فلز در الهیات زرتشتی ، با هم متفاوتند.
در خوارزمی مییابیم که در عربی به آهنگر ، قین میگویند و قین ، معرب همان واژه کین و گین است که زهدان میباشد و در فارسی ، به معنای « عداوت و دشمنی » زشت ساخته شده است. البته « عدو » در عربی نیز همان « ادو » است که نام همین زنخدا سیمرغ باشد. درست در خوارزمی دیده میشود که « قینه » بمعنای : کنیزک خنیاگر + کنیزک سرودگوی + کنیزک که چنگ تواند نواخت یا سرود تواند خواند (ص ۲۵۳) ، که ردپای رام ، سیمرغ نی نواز و چامه سرا و سرود خوان و پایکوبست. و چنانکه دیده شد ، هوشنگ که نام زنخداست ، نخستین آهنگر است و نخستین کارش ، با همین آهن آبگون است. آهن همان آسن است و در خوارزمی در معنی آسن میآید که « آب کج دیده » است. کج ، نام زنخدا سیمرغ بوده است ، و دیدن و نگریستن ، وصال و عروسی بوده است. آب کج دیده ، آب و خون و تخم ایست که سیمرغ ، به آبستنی انگیخته است. پس « آهن = آسن » ، اصل مهر و پیوند و بستگی است. خون است که با نگاه سیمرغ ، میبندد. نیروی به هم بستن ، گوهر سیمرغست. سیمرغ ، تخم و آب و خون در هر زهدانی را آبستن میکند. از این رو ، هر انسانی ، فرزند مستقیم سیمرغست. هنوز نیز در ماوراء النهر (فرارود) ، « آب نارسیده » به معنای بکر + ابتکاری + بدیع است. از این گذشته ، غین که همان غیم باشد به معنای ابر است که نام سیمرغ بوده است ، و در شاهنامه همیشه به شکل ابر سیاه پدیدار میشود و واژه « اهوره = هور = ابر » از همین ریشه است. و ابر سیاه ، اصل آبست. »
منبع:
منوچهر جمالی ، بخشی از کتاب : از کیومرث تا جمشید ، پژوهشی درباره شاهنامه ، انتشارات کورمالی ، لندن. برگ ۲۷۱ از این کتاب را ببینید. برگرفته از وبگاه فرهنگشهر ، بخش کتابها.
نوشتههایِ مرتبط:
- « شیوه اندیشه کشی در بیرون از مرز »
- « رابطه زندگی و حقیقت »
- « شیخی به زن فاحشه گفتا مستی ( خیام ) »
- « معرفتهای ملانصرالدینی »
- « ارزش والای ضدّ انقلاب »
- آیا خود آگاهی ناکامل/ناقص ایرانیان نسبت به رستاخیز فرهنگ باستانی ایران موجب پیدایش « جمهوری اسلامی دوم » خواهد شد ؟
- « جمشید با دیو »
- « تجربههای دیو آسا »
- « جهنمی را هم که خدا ساخته، میتوان تبدیل به بهشت کرد »
- دستور Go (h) to در برنامه نویسی کامپیوتری Basic و گرفتاری های ایرانیان با اسلام عزیز !
- « خدایی که نمیتواند موسیقی بنوازد، نمیتواند قانون بگذارد »
- سخنان و مرثیه انتقادیِ مانی بر سرگذشتِ ایرانیان پس از اسلام در ۱۰۰۰ سالِ گذشته
- « ياوه اي به نامِ « قرائت هايِ غير متحجرانه » »
- به بهانه کنارگیریِ زودرس و پیش از مرگِ پاپ از واتیکان
- آزمونِ ایرانی بودن در برابرِ اسلامی بودن، با سفر به بیش از ۱۱۰۰ سال پیش
- « با خرافات اندیشیدن »
- مسخ سازیهایِ علمی، مدرن، منطقی و روحانی .. ! (۰) – طرح مسئله
- « خود را به مسائل مالیدن » [!]
- ضرورتِ تاریخیِ رژیمِ خمینی
- سعیِ به هدر رفته – امپریالیسمِ داخلیِ ایرانیان چه کسانی هستند ؟
- «گامى از اسطوره بـسـوى فـلـسـفـه : « ديالكتيكِ خيال و خرد »»
- الله، بازیگر اصلی – فیروز نجومی
- اینها این همه نیست (حافظ) … ! – (۱) دکترهایِ خارج از مبحث ! و آیت اللهها یِ خارج !
- خرد ، سرمایه فلسفی ایران – جلد سوّم – جـمهـوری ایـرانی
- دام حقیقت !
- کورمالی کردن در تاریکی (۲) – اصل بینش در فرهنگ ایران : جستجو در تاریکی
- این مهم نیست که حرفهای خوب بزنند، این مهمست که آیا میتوان به آنهائی که حرف خوب میزنند، اعتمادکرد یانه ! – ما را پاک مچلِ خودشان کرده اند با این اخبارشان !
- پیوندِ ناگسستنی و هیاهو بر انگیزِ آخوندها ( = روحانیون ؟!) و لات ها، چقوکشان و قلدرها !
- مردمِ مصر اسیرِ افکارِ خود خواهد شد !
- در ۲۰۰ سالِ گذشته، آخوندها همواره در رختخوابِ ایرانیان حضور بهم رسانده اند !
- آزادی، فقط از راه جنگ ملت با آخوند، بدست می آید
- در شکمِ روحانیون (!)، قدیسین (!)، علما (!) و رسولان (!)، هم باد، میپیچد !
- چرا ما برای هزاران نفری از بزرگمردان که «برای شک کردن به اسلام»، شهید شده اند و می شوند، سوگیادی برپا نمی کنیم؟
- سلب مرجعیت ازگذشته
- ای مردمِ ایران … ! خود را به دستِ خود به هلاکت نیافکنید !
- مسئله جان (۰) – طرحِ پرسش
- آخوندها، روشنفکران، اصطلاحات مدرن و اسلامهای راستین
- پاسخ به آرزویی دور امید به پرسشی نزدیک دارد (۱) – جمهوریِ ایرانی یا اسلامی ؟
- دشمن کیست؟
- جنبشِ سبز ایران و زمستانِ اسلامی – عربی (بهارِ عربی)
- این یک «انقلاب» نبود، بلکه «قادسیه دوم» بود
- آنان که از ضحاک توقعی بجز بلعیده شدن دارند، سخت در اشتباه هستند
- مساله احترام به عقایدِ اسلامیِ آخوندها
- قاعده بازی را باید عوض کرد
- بازی باید بهم بخورد
- مسئله
- درباره کورمالی
Reblogged this on آواره ای در آمستردام.
لایکلایک
Reblogged this on یکنفر.
لایکلایک
مور ضعیف و ناتوان گر شکل یزدانی کشد—-همچون به شکل خویشتن با شاخ حیوانی کشد.
هر موجودی، خدای خود را با خصوصیات و صفات خود تصویر می کند. بازتاب اخلاق و روحیات هر تمدنی را نیز باید در آداب و مناسک آن جست.
لایکلایک
جانا سخن از دل ما میگویی
لایکلایک
بازتاب: شرم (۲) – هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق | کورمالی
بازتاب: شرم (۷) – « بهترین آخوند شناس ایران » | کورمالی
بازتاب: « جهان در آغاز به انسان آفرین گفت » | کورمالی
بازتاب: « فیلی که با سرکشی و سرسختیِ خود ، تاریخ جهان را تغییر داد » | کورمالی
بازتاب: « هنر نزد ایرانیانست و بس – ندارند شیر ژیان را به کس … این هنری که فقط نزد ایرانیانست، چیست؟ این هنر بی نظیر » | کورمالی
بازتاب: « کسانیکه به تماشای مجازات میروند » | کورمالی
بازتاب: « جمالی ، فیلسوف است » | کورمالی
بازتاب: « چرا دزدان ، معابد میسازند ؟ » | کورمالی
بازتاب: « چیز و قدرت » | کورمالی
بازتاب: « جشنِ زادروز عیسی، جشنِ پیدایشِ جمشید بوده است » – ریشه جشنِ یلدا | کورمالی
بازتاب: « مدرنیسم بر ضد اصالت – رابطه مفاهیم مُد و مُدرن با تصویر ماه ، در فرهنگ ایران – آنکه ایرانیست ، ملّی نیست » | کورمالی
بازتاب: « چرا ایران ، ملت برگزیده است ؟ » … « ایرانی شدن ، کار بسیار مشکلی است. ایرانی شدن ، کار خطرناکیست. » | کورمالی
بازتاب: آنچه الله هم در قرآن جا انداخته | کورمالی
بازتاب: دریغ است ایران که ویران شود | کورمالی