« از کمونیسم زدگی به پراگماتیسم زدگی »


« نزدیک به یک سده (سده بیستم میلادی) روشنفکران و نویسندگان ما در اثر کمونیسم زدگی ، از خویشآفرینی بازداشته شدند ، و در سده آینده در اثر پراگماتیسم زدگی از خویشآفرینی باز خواهند ماند. و اکنون که دوره گذر [از] کمونیسم زدگی به پراگماتیسم زدگیست ، ملغمه شگفت انگیزی پیدایش یافته است. همه در میان دوگونه « [از] خودبیگانگی » تاب میخورند. تفاوت کمونیسم زدگی و پراگماتیسم زدگی ، اینست که آنها آگاهبودانه کمونیسم زده شدند ، و اکنون ناآگاهبودانه پراگماتیسم زده میشوند. و کمونیسم ، از روند غنی تفکر فلسفی‌ آلمان و فرانسه و انگلیس می‌‌آمد ، در حالیکه پراگماتیسم ، فلسفه بیفلسفگی آمریکائیست که جانشین فلسفه میشود. [که] معیار زندگی‌ و فکر و اخلاق عامه را ، قیافه فلسفی‌ میدهد. ناگهان بیفلسفگان ، باور میکنند که فلسفی‌ میاندیشیده اند و نمیدانسته اند. بیفلسفگی خود عملی‌ترین و سودمندترین و کارآمدترین فلسفه بوده است. عمل ، با تثبیت یک فلسفه ، یعنی با بیفلسفه شدن ، آغاز میشد (چون تثبیت فلسفه ، نفی فلسفه است). اکنون ، عمل ، بخودی خودش فلسفه هست. »

منبع :

منوچهر جمالی ، بخشی از کتاب : تخمه ی خود زا یا صورت خدا ، انتشارات کورمالی ، لندن ، اکتبر ۱۹۹۶ ، ISBN 1 899167 85 4 . برگ ۵۴ از این کتاب را ببینید. برگرفته از وبگاه فرهنگشهر ، بخش کتابها.

نوشته‌هایِ مرتبط:

یک دیدگاه برای ”« از کمونیسم زدگی به پراگماتیسم زدگی »

  1. با درود به سیمرغ گرامی
    بنظرم موضوع مهمی مطرح کرده اید ایکاش با مثالی (بویژه درباره پراگماتیسم یا شبه پراگماتیسم مورد پسند فعلی ) این مهم را بیشتر می شکافتید.

    لایک

    • یکنفرِ گرامی‌، مرا از ارائه نمونه میهنی معذور بدارید.

      ولی‌ بهترین نمونه غیر میهنی روسیه است. کشورِ روسیه که از لاشه اتحاد جماهیر سوسیالیستیِ شوروی سر برآورد ، با تمامِ توان و ۱۲ سیلندر فول پاور از کمونیسم می‌‌گریزد و دو آتیشه تر از ایالاتِ متحده آمریکا در دنبالکردنِ اصولِ کاپیتالیسم یقه چاک می‌کند.

      فروپاشی شوروی، با سرازیریِ سیلی از پولدارها، نخبگان و دانشمندان به غرب همراه شد. آنها که زمانی‌ جان فدای اصولِ توده ای، خلقی، مردمی، کمونیستی ، سوسیالیستی کرده بودند، حال با کاپیتالیسم هم آغوشی می‌‌کنند.

      باقیمانده‌های آن جماهیر شومِ شوروی نیز که اکثرا پیشه امنیتی و یا مافیایی داشته اند اکنون به جانِ مردمِ خود افتاده اند و میچاپند. ترکیبِ بسیار عجیبی‌ از این ملغمه امنیتی، پولی‌ (نفت و گاز)، مافیایی (مافیای روسیه بسیار سابقه طولانی‌ دارد و مافیای ایتالیا می‌‌بایست در محضر آن درسها بیاموزد)، به وجود آمده که شیفته کاپیتالیسم نیز هست.

      لایک

  2. بازتاب: شرم (۳) – « شرم بردن از تابعیت » | کورمالی

  3. بازتاب: « کاری برای یاد (یادگار) » | کورمالی

  4. بازتاب: « دکارت و کانت و هگل ایرانی » | کورمالی

  5. بازتاب: « هنرِ بهتر دیدن و هنرِ نادیده گرفتن » | کورمالی

  6. بازتاب: مسخ سازی‌هایِ علمی‌، مدرن، منطقی‌ و روحانی .. ! (۲) - پنج سده جادوی رئالیسم با کاربرد تکنیک‌های نخستین اپتیک در آثار نقاشان اروپایی | کورمالی

  7. بازتاب: « جمالی ، فیلسوف است » | کورمالی

  8. بازتاب: « زندگی‌ در یک دستگاه فکری نمی‌گنجد » | کورمالی

  9. بازتاب: « انتقاد ، نتیجه وارونه میدهد » | کورمالی

  10. بازتاب: « مدرنیسم بر ضد اصالت – رابطه مفاهیم مُد و مُدرن با تصویر ماه ، در فرهنگ ایران – آنکه ایرانیست ، ملّی نیست » | کورمالی

  11. بازتاب: « دریافت داستانی‌ ملّی » | کورمالی

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s