« هر واقعهای ، سر و صدا راه میاندازد ، ولی امروزه برای تولید یک واقعه ، در آغاز سر و صدای بسیار راه میاندازند، و پس از اینکه گرد و غبار این سر و صداها نشست ، معلوم میشود که واقعهای روی نداده است. شاید در تاریخ نیز ، بسیاری از واقعیات ، همین گونه سر و صداهای زیاد برای تولید واقعیات بوده اند. کمکم زمان آن رسیده است که ما تاریخ این سر و صداهای تاریخی را که در میانشان هیچ اتفاقی نبوده است ، بنویسیم. تاریخِ « آنچه هرگز اتفاق نیفتاده است » ، ولی بسیار گرد بر انگیخته است. »
منبع :
منوچهر جمالی ، بخشی از کتاب : « سیاه مشق های روزانه » – بخش نخست ، انتشارات کورمالی ، لندن ، ژولای ۱۹۹۵ ، ISBN 1 899 167 20 X . برگ ۳۵ از این کتاب را ببینید. برگرفته از وبگاه فرهنگشهر ، بخش کتابها.
نوشتههایِ مرتبط:
- « من نمیتوانم نقش آموزگار برای خوانندگان بازی کنم ، چون هنوز میاندیشم »
- « از کمونیسم زدگی به پراگماتیسم زدگی »
- « خواندن ، خوردن است … تا یک فکر را درست نجویده ایم نباید قورت بدهیم »
- سیاستِ جوادِ حکومتِ اسلامی چی ها
- « … باید افکار و عقاید خود را بسیار عمیق شخم بزنیم … »
- « قدرت را نمیتوان از آزار و دروغ جدا ساخت »
- « تفاوت اندیشه بودا با فرهنگ ایران » – از دوست به یادگار دردی دارم (جلال الدین بلخی)
- « شیوه اندیشه کشی در بیرون از مرز »
- « سیمرغ ایرانی و اِروس Eros یونانی »
- سرنوشت تیتر دکترا در ایران
- « خود را به مسائل مالیدن » [!]
- دام حقیقت !
- این مهم نیست که حرفهای خوب بزنند، این مهمست که آیا میتوان به آنهائی که حرف خوب میزنند، اعتمادکرد یانه ! – ما را پاک مچلِ خودشان کرده اند با این اخبارشان !
- درباره کورمالی
با درود به سیمرغ گرامی
از قضا ممکن است همه این سروصداها برای انحراف توجه مردم به واقعه کم اهمیتی برای نادیده گرفتن واقعه مهمی باشد.پرگویی بجایی پاسخ به پرسش اساسی و تلقین احساس پیروزی موهوم بجای شکست واقعی!
لایکلایک
یکنفر گرامی،
و آنچه شما به آن اشاره کردید همان مسخسازی تاریخ است. یعنی چیزی را که کوچک است بزرگ نشان دادن و برعکس. چنگ وارونه زدن. کار اهریمنی. یعنی دروغ.
«یکی، تاریخ را برای تجلیل دین و ایدئولوژیش و دفاع از آن، مسخ میکند، یکی تاریخ را برای تجلیل ملتش و دفاع از آن مسخ میکند، یکی تاریخ را برای تجلیل طبقه اش و دفاع از آن مسخ میکند، و یکی، تاریخ را برای تجلیل نژادش و دفاع از آن، مسخ میکند، و «چنین آگاهبودِ تاریخی» است، که علم و حقیقت شمرده میشود. پس حقیقت و علم، دانشهای مسخ شده اند»
جمالی
لایکلایک
سیمرغ گرامی، من این نوشته ی شما را چنین می پسندم:
«پس حقیقت و علم، دانشهای مسخ شده اند»
…پس حقیقت ِ تاریخ، تاریخ های مسخ شده اند…
لایکلایک
تفکر عزیز،
کاش بیشتر توضیح میدادید که چرا ؟
لایکلایک
بازتاب: « جستن تخمههای گذشته » | کورمالی
بازتاب: مسخ سازیهایِ علمی، مدرن، منطقی و روحانی .. ! (۲) - پنج سده جادوی رئالیسم با کاربرد تکنیکهای نخستین اپتیک در آثار نقاشان اروپایی | کورمالی