اين ره که تو میروی، … مرو! راهی نيست!!
(سخنی با «فعّالانِ ايرانیِ حقوقِ بشرِ جهانی»)
در اين نوشتار، رویِ سخنام با کسانیست که خود را با عنوانِ رسمی-نيمهرسمیِ «فعّال/مدافعِ حقوقِ بشر»، معرّفی میکنند…
در درستیِ نيمی از دعوی و مدّعایِ ايشان، جایِ ترديد نيست. امّا، بهنظر میرسد (بلکه اکنون در اين 17 روز که از «تحصّنِ مرگ» من و همسرم، جلوِ کميساريایِ محترمِ حقوقِ فشلیِ سازمانِ ملل در آنکارا میگذرد، مثلِ روزِ روشن [اگرچه صدالبتّه، هرگز حاضر نمیشوند آن را «بهعبارت» درآورند، و بهجایِ آن، با عملِ صريحِ خود، مؤکّداً برآن مهرِ تأييد میزنند-]، به من اثبات شده) که :
ايشان «نقضِ حقوقِ بشر» را فقط و فقط هنگامی ناروا میدانند و در محکوميّتِ آن «فعّال» میشوند که «نقض»، حتماً و فقط از سویِ نظامِ جمهوریِ اسلامی صورت گرفته باشد!! امّا اگر نقضِ کاملاً آشکار و حتّی آشکارا بیشرمانهای از سویِ خودِ «متولّیِ رسمیِ حقوقِ بشرِ جهانی»، که يعنی…
بازدید از نوشته اصلی 1٬061 واژه دیگر