« در ایران ، همه شعر میگفتند ، چون زندگیشان بیش از اندازه ، نثر بوده است. و وقتی همه نثر بنویسند ، زندگیشان ، شعر خواهد شد. »
منبع :
منوچهر جمالی ، بخشی از کتاب : « سیاه مشق های روزانه » – بخش نخست ، انتشارات کورمالی ، لندن ، ژولای ۱۹۹۵ ، ISBN 1 899 167 20 X . برگ ۳۳ از این کتاب را ببینید. برگرفته از وبگاه فرهنگشهر ، بخش کتابها.
***
کورمالی: البته این دیدگاه جمالی با وجود زیبائی کمی بی انصافی در حقِ گذشتگان است. آنها هم شاعرانه میزیسته اند. دلیل اصلیِ شعر گفتن آنها شاید این بوده است که تنها نمیخواسته اند رویاهایشان خشک و بیروح به دیگران برسد، از اینرو آن را با آهنگِ موزونی که در شعر هست همراه میکرده اند. بنابراین رویاهایشان آهنگین می شده است. آن زمان نوار کاست، ویدئو، ام پی ۳، … که نداشته اند، از رادیو و تلوزیون هم که خبری نبوده است. تنها وسیله ارسال تصویر (رویا) و صدا (آهنگ)، شعر موزون بوده است. که آنها نیز بخوبی از آن بهره برده اند. و آثاری آفریده اند که در ردیفِ برترین آثارِ ادبی جهان به شمار میروند. شاهنامه برترین اثرِ ادبی جهان همینگونه ساختاری دارد. هم آهنگین است هم رنگارنگ. با داستانهایش خرد را مینوازد، با آهنگش گوش را مینوازد و با تصاویرش چشم را خیره میکند. کاش میشد بو را هم نوشت .. !
نوشتههایِ مرتبط:
- « اندیشه [ای] … در چکاد کوه »
- « گوهر ایرانی و نماد آتش »
- « بدونِ سوائق و التهابات و شهوات و قوای آتشفشانی در تاریکیهای انسانی ، نمیتوان هیچ کار بزرگی کرد »
- « سیمرغ ایرانی و اِروس Eros یونانی »
- موسیقیِ مردمِ جهان (۲) – برنده ی بازیِ باختن
- « خدای آهنگساز (خدا ، بزرگترین مطربست) »
- « کشف موسیقی دیوی »
- « خوش آنی که «شادی» بتن جامه دوخت … »
- « معرفتهای ملانصرالدینی »
- « تجربههای دیو آسا »
- نوروزتان پیروز – هر روزتان نوروز
- « خدایی که نمیتواند موسیقی بنوازد، نمیتواند قانون بگذارد »
- بسوزان [..!]
- موسیقیِ مردمِ جهان (۰) و (۱) – اووه یار ! – استاد سرآهنگ – افغانستان
- اسارتِ همیشگی و هنوزه اساطیر و نقش اندیشیِ مردمِ ایران
- «گامى از اسطوره بـسـوى فـلـسـفـه : « ديالكتيكِ خيال و خرد »»
- عاشورای ِسیمرغی را به «حسین»، نسبت داده اند !
- «سیمرغ گستردهپر»