« آمیختن « خرد روشن » و « دیو تاریک » ، میتواند یک انسان یا یک فرهنگ را آفریننده سازد.
دیو در داستان پرواز جمشید به آسمان (در شاهنامه) ، نقش مثبت آفریننده بازی میکند ، و « نفی ناب » نیست.
جنبش خرد به اوجش در فرهنگ ، فقط با کمک دیو ، ممکناست.
جشن نوروز و نو شدن آفرینش ، با این آمیزش آفریننده خرد جمشیدی و دیو ، ممکن میگردد. ولی در ضحاک همین قدرت دیو آسا شکل « نفی ناب » پیدا میکند. در جمشید ، این « نیروی شگفت آور که از هر مرزی میگذرد » ، با خرد و نیکخواهی برای انسانها آمیخته است ، و در کیکاوس ، تلاطم و دوگانگی و نوسان این قدرت دیو آسا نمودار میگردد. فراز و نشیب همیشگی کیکاوس ، میان « اوج نیکی و اوج بدی » ، در اثر جنبش چنین قدرت دیو آسایی است که سبب میشود ملتی را گاه به اوج خوشبختی و گاه به قعر بدبختی در پی خود بکشاند. همان قدرت دیو آسایی که در خدمت خرد جمشیدیست و جهانی را از درد میرهاند ، در ضحاک ، کاملا جهت منفی مردم آزاری و جان آزاری میگیرد و در کیکوس ، همیشه نوسان میان این دو میکند. در کیکاوس ، هم ویژگی جمشیدی و هم ویژگی ضحّاکی هست. »
منبع:
منوچهر جمالی، تجربیات گمشده ، انتشاراتِ کورمالی، لندن، ۹ فوریه ۱۹۹۲ . برگِ ۴۴ از این کتاب را ببینید، برگرفته از وبگاهِ فرهنگشهر، بخشِ کتابها.
نوشتههایِ مرتبط:
- « رند ، زیرک است ، نه زرنگ »
- « تجربههای دیو آسا »
- « جهنمی را هم که خدا ساخته، میتوان تبدیل به بهشت کرد »
- « آیا ما میانِ خوب و بد انتخاب میکنیم ؟ »
- « با خرافات اندیشیدن »
- مسخ سازیهایِ علمی، مدرن، منطقی و روحانی .. ! (۰) – طرح مسئله
- «گامى از اسطوره بـسـوى فـلـسـفـه : « ديالكتيكِ خيال و خرد »»