کورمالی کردن در تاریکی (۶) – « باور ، ضد ایمان است »


« با + ور = بشرطِ آزمودن

باور ، ایمان نیست. باور ، از راه آزمودن ، جستن است. این واژه در پهلوی  vavar  است ، و در اصل  vavarikan  است. پسوند « واریکان » ، از همان ریشه « ور » است که بمعنای « در آزمودن برگزیدن » باشد. آنچه از این سر اندیشه ، سپس در روزگار باستان ، استخراج کرده اند ، ربطی‌ به خودِ سر اندیشه ندارد. باور ، بیان این نکته است که هر چیزی ، فقط با « ور = آزمایش و جستجو » ، باید انجام پذیرد. در واقع ، باور ، به نتیجه و یقین نهائی نمیرسد که به آزمودن و جستن پایان بدهد.

این اندیشه که از فلسفه سیمرغی برخاسته ، استوار بر اصل معرفت سیمرغیست که « نام من جوینده است ». جستن و یقین ، دیالکتیک روند معرفتند. باور ، یک بار برای همیشه آزمودن نیست. هر معرفتی که با آزمودن بدست می‌‌آید ، حق دوباره آزمودنش بجای میماند. هیچ آزمودنی ، حق باز آزمودن را نمیگیرد. فقط با داشتن تمام معرفت است که میتوان یکبار برای همیشه برگزید ، و این معرفت را هیچ انسانی‌ نمیتواند داشته باشد. حتی در فرهنگ ایرانی ، خدا هم که سیمرغ باشد چنین معرفتی نداشته است. چون جوینده بودن ، خویشکاری همیشگی‌ اوست. »

منبع:

منوچهر جمالی ، بخشی از کتاب : اندیشیدن ، خندیدنست (بهمن) ، انتشارات کورمالی ، لندن ، ۱۹۹۸ ، شابک۱۸۹۹۱۶۷۲۶۹ (ISBN 1 899167 26 9) ، برگ ۷۵ از این کتاب را ببینید. برگرفته از وبگاهِ فرهنگشهر، بخشِ کتابها.

نوشته‌هایِ مرتبط:

« فلسفیدنِ انگیزشی – ( در آمدی بر اندیشه‌ها و ایده های « منوچهر جمالی » ) »


« …

یادداشتهایی را که در باره ي افکار و ایده هاي « منوچهر جمالی »   ، گرد آوري و سپس به صورت کتاب در نسخه هایی معدود در سال ۱۹۹۷ میلادي منتشر کرده بودم، اینک پس از سپري شدن تقریبا شانزده سال و همزمان با درگذشت نابهنگام آن زنده یاد، کوشیده‌ام تا جایی که در توش و توانم بود با بازبینی و حذف تکرارها و مختصر اضافه کردنها و تصحیح خطاهاي تایپی، در اختیار کوشندگان و جویندگان تاریخ و فرهنگ ایرانزمین بگذارم.

اگر امروز می خواستم این کتاب را بنویسم، بی‌گمان به گونه اي دیگر می اندیشیدم. ولی ترجیح دادم که نخستین تجربه ي خودم را بدانسان که جوینده و مشتاق بودم، دست ناخورده عرضه کنم تا با بازنگري به فراز – و – نشیب تلاشهایم در گذشته، براي عبارتبندي تجربیات و تاملات و کنکاشهاي تازه‌ام در آینده، ژرف بین تر و پرسنده تر به جست – و – جو بپردازم.

من تاکید می کنم که این کتاب، سنجشگري و بررسی ي افکار و ایده‌ها و پژوهشهاي گرانسنگ « منوچهر جمالی »  نیست؛ بلکه دریچه ایست راهنما براي مشتاقان و جویندگان تاریخ و فرهنگ ایران. چکیده ایست راهگشاینده و پرتو افکن بر دامنه‌ها و گستره هاي بسیار شگفت انگیز و بس شایان جست – و – جو که او، یک تنه در ریشه‌ها و اعماق تاریک و راز آمیز تاریخ و فرهنگ ایرانزمین با تیز بینی و روشی سنجشگرانه، باز اندیشی و باز آفرینی کرده است.

سنجشگري افکار و ایده‌ها و پژوهشهاي « جمالی » ، بدون دریافتن و فهمیدن تار – و پود آنها، ناممکن می باشد. براي پرهیز از هر گونه کژفهمی و کژبرداشت و پیشداوري ضروریست که هر جوینده اي، پیشاپیش، آگاهیها و بررسیها و شناخت مکفی در زمینه هاي فلسفی، اسطوره اي، تاریخی، زبانی، دینی، فرهنگی و امثالهم داشته باشد؛ و گر نه با مطالعه ي یکی دو تا از کتابها یا مقاله هاي او، بلافاصله سر در گم و کلاف پیچ و سر خورده خواهد شد.

آثار« منوچهر جمالی » ، هر چند در نگاه نخست، ساده و روان می نمایند، ولی به دلیل آنکه بسیاري از ویژگفتاره‌ها و نامها و واژگان و تصاویر اسطوره اي بر لوح ذهنیت ما ایرانیان در طول تاریخ کشمکشهاي فرهنگی، کم رنگ و محو و حتّا در معانی به شدت ضد و نقیض جا افتاده اند، خود به خود، دریافتن و فهمیدن و پذیرش و سپس پیوند یافتن انگیزشی با بنمایه‌ها و اصل معانی ي ویژگفتاره‌ها و نامها و واژگان و تصاویر اسطوره اي، سختگوار می باشد. بویژه وقتی که بخواهیم از بنمایه هاي فرهنگ ایرانزمین به زایش ایده‌ها و افکار نو از بهر بالندگی و پرورش و نوزایی باهمستان ایرانی، انگیخته و پرسنده شویم.

ولی هیچ جوینده اي نباید با تصور و تلقینِ فهم ناپذیري و ثقیل بودن افکار او، از مطالعه و بررسی آثار « منوچهر جمالی »  رو برگرداند؛ بلکه بایسته و شایسته است به تن خویش بکوشد که با مطالعه ي عمیق و چند باره و تلاش از بهر فهمیدن مغزه ي اندیشه‌ها و ایده هاي او، راهی بجوید به سوي آفرینش فردیت و استقلال فکر و راه و روش زندگی شخصی ي خود.

« منوچهر جمالی » ، مدعی رسالت براي هیچ قاهر و جبار فرا کائناتی نبود. وي تئوریسین و توجیه گر جنایتهاي هیچ قدرتپرست خونریز و غارتگر زمینی نیز نبود. او، یک ایرانی دلاور و اندیشنده و ایرج منش بود که هیچگاه، شمشیر به دست نگرفت؛ بلکه یقین داشت که با اژدها نیز می توان سخن گفت.

او، پهلوانی سیمرغ پروده بود که نه تنها هیچ نص استبدادي و خونریز را از آغاز جوانی تا مرگروزش، تبلیغ و حمایت و توجیه نکرد؛ بلکه بر تار – و پود شیرازه ي فرهنگ باهمستان ایرانیان؛ یعنی ،« مهر و داد و راستی و گزند ناپذیري جان و زندگی »  در هر کوي و برزن، پایورزي ي سرسختانه کرد.

او متفکّري جوینده و پرسنده و انگیزنده به فکر بود که تا آخرین دقایق حیاتش با لبخندهاي دوست داشتنی و سخنهاي شاد خوارانه و ژرف – اندیشیده، انسانهاي مشتاق و بیدار وجدان را به زایش حقیقت فردي خودشان می انگیخت.

***

فرامرز حیدریان مونیخ – بیست و نهم خرداد ماه سال ۱۳۹۲ شمسی برابر با نوزدهم ماه ژوئن سال ۲۰۱۳ میلادي »

منبع:

فلسفیدنِ انگیزشی – ( در آمدی بر اندیشه‌ها و ایده های« منوچهر جمالی » ). نویسنده: فرامرز حیدریان. چاپ نخست: ۱۹۹۷ میلادي. چاپ پنجم: ( نسخه ي پی‌دی‌اف ) ۲۰۱۳ میلادي. ناشر: نشر آتش. طرح روي جلد از: « فرنگیس ». برگِ ۱۰ از این کتاب را ببینید.

نوشته‌هایِ مرتبط: