دشمن کسیست که جان و خردِ انسانها و یا بطور کلی جان و خرد را آزار میدهد،
دشمن کسیست که ناجوانمردی میکند،
دشمن کسیست که چنگِ وارونه میزند، یعنی در ظاهر خود را خوب جلوه میدهد ولی در پنهان مکر و حیله و خدعه میکند،
دشمن کسیست که یا در درون یا در بیرونِ از خود ناهماهنگ است یا شده است،
دشمن کسیست که در یک یا چند جهت از اندازه خارج شده است،
دشمن کسیست که پیوندِ مهریِ انسانها را پاره میکند، یعنی دروغ میزند،
دشمن کسیست که پیمان شکن است،
دشمن کسیست که …
دشمن کسیست که خردش خفته است،
در فرهنگِ ایران دشمنی هم اندازه دارد،
«دشمنی کردن ، درفرهنگ ایران نیز، حد دارد .
سـرتاپای دشمن ، شرّ نیست .
با دشمن ، درهمه سوها، جنگیده نمیشود .
دشمن را ازهمه سو، زشت نمیکند وبدنام نمیسازد .
مفهوم « اهریمن »، که مخلوق ایزدشناسیِ زرتشتی است ، ربطی به فرهنگِ اصیل ایران ندارد .
حتا همان اهریمن در متون زرتشتی نیز، « مثل اعلای استوارماندن در پیمان خود تا به حد نیستی خود» هست . او، پیمان خود را به بهای نابودشدن همیشگی می پذیرد .
برای اهریمن در متون زرتشتی ،استوارماندن درپیمان ، ارزشی برتر از غلبه وپیروزی دارد .
این چنین مفهومی از دشمنی، ازارزشهای بزرگ فرهنگ ایرانست .
درمورد عرب نیزباید این فرهنگ متعالی را رعایت کرد .»