« مستقل » کیست ؟


« مستقل کسی‌ است که جرأت بکند از خود بیرون رود و دور جهان بگردد ، ولی‌ راه بازگشتن به خود را گم نکند. در خود همیشه ماندن ، بسیار ملال آور است ، و گردش بیرون از خود ، کیهانیست فراخ و چنان سحر انگیز که هوای بازگشت به خانه ، فراموش میشود ، و چـ[ـه] بسا راه بازگشت ، گم کرده میشود. مستقل کسیست که وقتی‌ گردِ جهان گشت و با آغوش باز با همه جهان آمیخت ، بهتر راه بازگشت به خود را می‌‌یابد. و در می‌‌یابد که از هزار راه گوناگون میتوان به خود بازگشت. »

منبع :

منوچهر جمالی ، بخشی از کتاب : « سیاه مشق های روزانه » – بخش نخست ، انتشارات کورمالی ، لندن ، ژولای ۱۹۹۵ ، ISBN 1 899 167 20 X . برگ ۲۴  از این کتاب را ببینید. برگرفته از وبگاه فرهنگشهر ، بخش کتابها.

نوشته‌هایِ مرتبط:

« دیو بندی »


« اندیشه بنیادی دیو بندی ، آن بود که نباید فقط درپی آن بود که دیوها (اهریمن) آزار نرسانند ، بلکه باید در فکر آن بود که چگونه دیوها را می‌‌توان به کار سودمند گماشت و از آنها بهره‌مند شد. جمشید ، با دیو بندی ، شهر سازی (معماری) کرد ، یعنی مدنیّت بوجود آورد (دیوار ، جزو اساسی‌ ساختمان است. از خود کلمه دیوار می‌‌توان دید که پیشوند دیو دارد) و با بستن دیو به گردونه اش ، به آسمان پرواز کرد و طهمورث از دیوها خط آموخت و اهریمن را هم به شکل گاو و هم به شکل ا‌سپ درآورد و بر پشت او ، دور جهان پرواز کرد. آیا خودپرستی ، رشگ ، بیش از اندازه خواهی [،] دیوهایی نیستند که از بند کردنشان (نه‌ از نابود ساختنشان) میتوان اقتصاد و سیاست را بار آور ساخت ؟ این رابطه با اهریمن و دیو ، چرا با آمدن زرتشت از بین رفت ؟ و چرا زرتشت خواست که روزی از تاریخ ، اهریمن را نابود سازد ؟ »

منبع:

منوچهر جمالی، تجربیات گمشده ، انتشاراتِ کورمالی، لندن، ۹ فوریه ۱۹۹۲ . برگِ ۲۳۶  از این کتاب را ببینید، برگرفته از وبگاهِ فرهنگشهر، بخشِ کتابها.

نوشته‌هایِ مرتبط: