شرم (۶) – « معرفت، شرم نمی شناسد »


« شناسنده ای که هنوز «به آن چه می خواهد بشناسد» زیر  چشمی می نگرد و نگاهی دزدانه از همه (و از خود آن چیز و از خود)  به آن چیز می افکند، هنوز شرم، سد سائقه معرفت اوست. او، از آن  چه می خواهد بشناسد، شرم دارد ولی به خاطر شرم خود، از شناسائی  صرفنظر نمی کند، بلکه «یک لحظه» بر شرم خود غلبه می  کند. سائقه معرفت، وقتی در انسان، سائقه حاکمی شد، شرم ندارد.  دیدن هیچ چیزی برای او فضولی نیست. معرفت، شرم نمی شناسد. انسانی  که نمی تواند بر شرمش غلبه کند، نمی تواند بشناسد. نگاه دزدانه،  اولین گام در راه «غلبه بر شرم» و رسیدن به معرفت است. کسی که یکبار معرفت را دزدید، متوجه می شود که معرفت «از  اوست» و دزدی، اتهامی است که غاصب معرفت به او می زند تا  او را از معرفت باز دارد. »

منبع:

منوچهر جمالي ، بخشی از کتاب :  نعش ها سنگین هستند ، ۱۹۸۲ – ۱۹۸۳ ، انتشارات کورمالی ، لندن. برگ ۱۳۹ از این کتاب را ببینید. برگرفته از وبگاه آذرفروز ، بخش کتابها‌های منوچهر جمالی.

نوشته‌هایِ مرتبط:

یک دیدگاه برای ”شرم (۶) – « معرفت، شرم نمی شناسد »

  1. با درود به سیمرغ گرامی
    سال نو را به شما و خانواده گرامی و همه ی ایرانیان تبریک می گویم و سلامتی، شادی و بهروزی شما را در سال جدید خواستارم.

    پسندیده شده توسط 1 نفر

  2. بازتاب: شرم (۷) – « بهترین آخوند شناس ایران » | کورمالی

  3. بازتاب: « فیلی که با سرکشی و سرسختیِ خود ، تاریخ جهان را تغییر داد » | کورمالی

  4. بازتاب: « جمالی ، فیلسوف است » | کورمالی

  5. بازتاب: « سوء استفاده از مفهوم تضاد » | کورمالی

  6. بازتاب: « جشنِ زادروز عیسی، جشنِ پیدایشِ جمشید بوده است » – ریشه جشنِ یلدا | کورمالی

  7. بازتاب: آنچه الله هم در قرآن جا انداخته | کورمالی

بیان دیدگاه