« در شاهنامه ، اهریمن ، چهره قدرت ، در برابر فرّ میشود. در واقع ، اهریمن ، خدای مقتدر است. و قدرت ، در آزردن (خونریزی و کشتار و تجاوز و خشونت) و دروغ و فریب (تجاوز را شکل مهر دادن ، بیداد را شکل داد دادن ، دروغ را شکل حقیقت دادن) ممکنست ، و دوامش در آزردن است ، و سپس همین آزردن را باید بکردار مهربانی و رحمت و احسان و عدل توجیه کند. قدرت ، کشتن را قربانی میسازد ، دروغش را شکل حقیقت و راستی میدهد. خشترا (شهریور ، شهریاری که قدرت بر بنیاد جنگ و سپاهیگری بود) که در شاهنامه اصل متضاد با فر است ، و در زرتشتیگری ، یکی از امشاسپندان بوده است ، در شاهنامه ، کاملا با اهریمن ، عینیت پیدا میکند.
در حقیقت ، استوره ، ناآگاهانه با گسترش معنای اهریمن ، با الله عینیت مییابد ، که خداوند قدرتست. خداوند قدرتمند ، خداوند آزار است ، که آزارش را با دروغ ، شیرین و پسندیده میسازد. مثلا « امر به نکوکاری » میکند ، برای آنکه انسان ، نیکوئی بکند ، او را میآزارد ، و این آزار را ، سیمای رحمت الهی میدهد (نیکی ، با زور ، کرده میشود ، و از بدی ، با زور باز داشته میشود. امر به معروف برای ایرانی ، بدترین گناه بود ، چون کسی را برای آنکه نیکی بکند ، آزردن ، گناهست. نیکی از منش انسان سرچشمه میگرفت) مثلا خداوند قدرت ، مهر را فرع قدرت میسازد. اگر از خدا اطاعت کنی ، او را دوست میدارد. مهر ، فقط از راه اطاعت و اکراه ممکنست. »
منبع :
منوچهر جمالی ، بخشی از کتاب : تخمه ی خود زا یا صورت خدا ، انتشارات کورمالی ، لندن ، اکتبر ۱۹۹۶ ، ISBN 1 899167 85 4 . برگ ۱۱۰ از این کتاب را ببینید. برگرفته از وبگاه فرهنگشهر ، بخش کتابها.
نوشتههایِ مرتبط:
- « در آغاز ، اهریمن ، سرچشمه جنبش بود »
- « چگونه یک چاقوکش خلق نظام جهانی را میکند ! الهیاتِ چاقوکشان »
- « سیمرغ ایرانی و اِروس Eros یونانی »
- « رابطه زندگی و حقیقت »
- « فرهنگ باستانی ایران بجای اسلام »
- « با خرافات اندیشیدن »
- مسخ سازیهایِ علمی، مدرن، منطقی و روحانی .. ! (۰) – طرح مسئله
- « نفرت از قدرت »
- « خود را به مسائل مالیدن » [!]
- الله، بازیگر اصلی – فیروز نجومی
- دام حقیقت !